.
شبکههای اجتماعی، از پیش در آخرین جنگ مطبوعاتی پیروز شدهاند.
آنچه که ما امروز با عنوان «نسل برتر» توصیفش میکنیم، به خاطر زیستن در دوران جنگ جهانی دوم در یادها مانده است اما آنچه که فراموش شده این است که آنها جنگ دیگری را نیز تحمل کردهاند؛ جنگی که شاهد نخستین نبرد میان رسانههای رقیب یکدیگر بود.
«جنگ مطبوعات و رادیو» در دهۀ ۱۹۳۰ زمانی آغاز شد که ناشران روزنامهها به دنبال حفظ برتری خود در بازار اخبار بودند و حتی کمپینهای سیاسی، اقتصادی و حقوقیای را برای جلوگیری از پخش اخبار در رادیو به راه انداختند. رابطۀ بین رسانههای چاپی قدیمی و رسانۀ جدید رادیو چندان دوستانه نبود اما اثربخشی و پایایی خبرنگاری رادیویی با پوشش خبری در طول جنگ جهانی دوم مقبولیت یافت.
جو سالتزمن (Joe Saltzman)، در پایگاه اینترنتی «تاریخ خبرنگاری (Journalism History)» اشاره کرده: «پس از جنگ، تلویزیون به عنوان فرزند نامشروع اخبار رادیویی و نیوزریلها (فیلمهای خبری کوتاهی که در بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۷۰ میلادی رواج داشتند) شناخته شد و تقریباً بلافاصله کسانی که در تجارت اخبار فعالیت داشتند، آن را با عناوینی چون «سطحی»، «پیشپاافتاده» و «ناقص» انکار کردند. تا اینکه در سال ۱۹۶۳، زمانی که رئیسجمهور ایالات متحده، جان اف. کندی ترور شد، تلویزیون جایگاه واقعی خود را پیدا کرد. متأخرتر از آن هم تلویزیون توانست لحظات تراژیک حادثۀ ۱۱ سپتامبر را به صورت همزمان ضبط کند.
تمامی رسانههای سنتی به تدریج توسط رسانههای آنلاین جدید جایگزین شدهاند که اکنون شبکههای اجتماعی را نیز شامل میشوند؛ جایی که اکنون بیش از نیمی از آمریکاییها اخبار خود را از طریق آن دریافت میکنند. روزنامهها، مجلات، رادیو و تلویزیون به یکاندازه مجبور شدهاند که این رسانههای جدید را در آغوش بگیرند و این شامل بخشهای شبکههای اجتماعی نیز میشود.
با این حال، آیا تا اینجای کار کافی بوده؟
دکتر کلیف لمپ (Dr. Cliff Lampe)، پروفسور اطلاعات و دانشیار امور علمی در دانشکدۀ اطلاعات دانشگاه میشیگان، توضیح داده: «مدتی است که شبکههای اجتماعی به عنوان کانالی برای مصرف اخبار به رشد خود ادامه میدهند. رسانههای خبری نه تنها داستانهایشان را برای مخاطبان شبکههای اجتماعی تنظیم میکنند بلکه باید استراتژیهای متفاوتی را برای پلتفرمهای مختلف این رسانه در پی بگیرند. مصرف اخبار در تیکتاک با مصرف آن در ردیت یا فیسبوک متفاوت به نظر میرسد.»
علاوه بر این در حال حاضر بسیاری از سازمانهای خبری برای رفع نیازهای خوانندگان خود، به صورت «آنلاین» فعالیت میکنند.
دکتر جولیانا کرشنر (Dr. Julianna Kirschner)، مدرس دانشکدۀ ارتباطات و روزنامهنگاری آننبرگ در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، افزود: «مطمئناً این از همان مواردیست که «اگر نمیتوانید آن را شکست دهید، به آن بپیوندید.» افراد بیشتری به دنبال محتوای خبری در شبکههای اجتماعی هستند؛ بنابراین، بسیاری از رسانههای خبری خود را با این دنیای در حال تغییر اشتراکگذاری اطلاعات تطبیق دادهاند. کسانی که هنوز این کار را نکردهاند، بهتر است در نظرش بگیرند.»
برای همه نمیتواند یکسان باشد.
از بسیاری جهات، رادیو تلاش کرد تا گزارشهای روزنامهای را تقلید کند اما این تلویزیون بود که به تدریج دریافت که داستانها میتوانند به گونهای ارائه شوند که هم نیاز رسانه و هم مخاطب را برآورده سازد. این موضوع در عصر اخبار کابلی که در آن محتوا به سمت جمعیتهای مختلفی هدایت میشود نیز همچنان صدق میکند.
باید منتظر تغییرات بیشتری باشیم تا اتفاق بیفتد؛ بهویژه در نحوۀ مصرف اخبار.
کرشنر پیشنهاد داد: «مخاطبان مختلف، رویکردهای منحصربهفرد خود را میخواهند. مصرفکنندگان جوانتر اخبار، بیشتر محتوای خبریای را که متناسب با پلتفرمهای شبکههای اجتماعی باشد، درک میکنند. تطبیق محتوا در این زمینه ممکن است بهتر به دست خوانندگان برسد. برای این دسته از مخاطبان، ویدیوهای کوتاه و مرورهای مختصر اخبار، میتواند چند امکان دیگر در کنار فرمتهای طولانیتر اطلاعرسانی باشد.»
بااینحال، نسل قدیم ممکن است در ابتدا به راحتی متقاعد نشوند.
کرشنر ادامه میدهد: «همینطور که نسل قدیم، محتوای بیشتری را در شبکههای اجتماعی مصرف میکنند، احتمالاً با گذشت زمان و با بیشتر قرار گرفتن در معرض این پلتفرمها به اخبار کوتاه گرایش پیدا کنند.»
دکتر لمپ میگوید: «برخی از تغییراتی که باید اتفاق بیفتند، مبتنی بر فرم هستند. به عنوان مثال، استفاده شدن ویدیوی کوتاه یا رابط کاربری صمیمانۀ شبکههای اجتماعی. برخی از تغییرات باید مبتنی بر کاربرد و روش باشند. در حال حاضر، داستانهایی که در شبکههای اجتماعی در جریانند، نسبت به دوران پخش (Broadcast Era) بسیار «سرزندهتر» هستند.»
نقش خبرنگاران نیز ممکن است تکامل پیدا کند و این میتواند شامل تعامل بیشتر با مخاطب باشد.
لمپ خاطرنشان کرد: «اینطور نیست که حتماً هر خبرنگاری باید در تعامل با بخش نظرات و کامنتهای مقالات خود باشد؛ بلکه داشتن یک استراتژی برای زمان پس از انتشار داستان و مقالهاش میتواند مهم باشد.»
سیاست به کنار – شاید نه
اگرچه اخبار کابلی عمدتاً بر اساس خطوط سیاسی و حزبی تنظیم شدهاند، شبکههای اجتماعی میتوانند حتی بیشتر از آنها به مثابه اردوگاههای سیاسی تقسیمبندی شوند.
کیرشنر میگوید: «ما در زمانۀ اختلافهای سیاسی هستیم. وقتی به تنهایی به شبکههای اجتماعی نگاه کنیم، آنها داشتن نگاه متعادل به اخبار را به چالش میکشند؛ بهویژه اگر این سکوها تنها منبع اخبار برای برخی از کاربران باشند. شبکههای اجتماعی بیشتر به تعداد بینندگان و تعامل آنها با آن خبر علاقهمند هستند؛ بنابراین محتوای خبریای را در اولویت قرار میدهند که پیشتر، از «دیدگاههای مطلوب» کاربران پشتیبانی کرده باشد.»
به همین ترتیب، محتواهایی که کاربران با آنها مخالفتی دارند، به قسمتهای پایین فید آنها رانده میشوند.
کیرشنر هشدار داده: «تنها استثنا در این مورد، «طعمۀ خشم» است که شامل اخبار یا نظراتیست که برای افزایش خشم کاربران تنظیم شدهاند. این محتواها کاربران را تشویق میکنند تا در صورت مواجهه با دیدگاههای متفاوت، باورهای خود را تقویت کنند. شیکههای اجتماعی دسترسی به محتوای خبری مبتنی بر توافق عام و طعمۀ خشم را ترویج و افزایش میدهند. با این حال، داشتن یک دید متعادل در چنین فضاهایی امکان پذیر نیست؛ زیرا وجود چنین محتوایی امکانپذیر نیست. بنابراین، سانسور از طریق مرتبسازی الگوریتمی این شبکهها افزایش پیدا کرده است.»
شبکههای اجتماعی را نمیتوان نادیده گرفت
این خطر همواره وجود داشته است که فیسبوک، تیکتاک، ایکس و غیره به عنوان یک مد زودگذر بیایند و بروند. بااینحال، بسیاری از خبرنگاران روزنامههای قدیمی هم احتمالاً همین را برای رادیو و سپس تلویزیون باور داشتند – و البته، تعداد کمی فکر میکردند که تب این چیز اینترنتی (یعنی شبکههای اجتماعی) همه را میگیرد!
رسانههای خبری سنتی نیز باید حضور داشته باشند.
دکتر لمپ میگوید: «هنوز این باور در رسانههای خبری وجود دارد که شبکههای اجتماعی در نهایت از بین خواهند رفت و آنها فقط باید تا آن لحظه دوام بیاورند. شیکههای اجتماعی مطمئناً تکامل خواهند یافت اما هماکنون مجموعهای رشدیافته از سکوها وجود دارند که آنها باید از این سکوها استقبال کنند. فقط چیزی که امیدوارم تغییر نکند، تعهد به تولید محتوای باکیفیت است.»