Aknoon-Logo
مجلهٔ مطالعات رسانه
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تاریخچۀ یک شبکۀ تاریخ‌ساز

شبکۀ CBS

چکیده

سی‌بی‌اس (CBS) مخفف نام پیشین آن یعنی Columbia Broadcasting System به معنای سیستم پخش‌رسانه‌ای کلمبیا، یکی از محبوب‌ترین و بلندآوازه‌ترین شبکه‌های رادیو و تلویزیون آمریکاست، بیش از ۵۵ میلیون تماشاگر در ماه دارد و پربیننده‌ترین شبکه در ساعات پربازدید تلویزیون است...

A. CBS

سی‌بی‌اس (CBS) مخفف نام پیشین آن یعنی Columbia Broadcasting System به معنای سیستم پخش‌رسانه‌ای کلمبیا، یکی از محبوب‌ترین و بلندآوازه‌ترین شبکه‌های رادیو و تلویزیون آمریکاست، بیش از ۵۵ میلیون تماشاگر در ماه دارد و پربیننده‌ترین شبکه در ساعات پربازدید تلویزیون است. سی‌بی‌اس در کنار ان‌بی‌سی و ای‌بی‌سی، یکی از سه شبکۀ بزرگ تلویزیون آمریکا (Big Three) محسوب می‌شود.

این شبکه زیرمجموعه‌ایست از شرکت سی‌بی‌اس که خود شرکت بزرگی از رسانه‌های جمعی آمریکایی می‌باشد. کار این شرکت به بخش‌های سرگرمی، شبکه‌های کابلی، انتشارات و رسانه‌های محلی تقسیم می‌شود. بخش سرگرمی متشکل است از شبکۀ تلویزیونی سی‌بی‌اس، استودیوهای تلویزیونی سی‌بی‌اس، استودیوهای بین‌المللی سی‌بی‌اس، پخش تلویزیونی سی‌بی‌اس، «سی‌بی‌اس اینتراکتیو» و «سی‌بی‌اس فیلمز»، به‌همراه سرویس‌های پخش آنلاین دیجیتالی شرکت یعنی «دسترسی کامل سی‌بی‌اس» (CBS All Access) – که به «پارامونت پلاس» تغییر برند داد – و شبکۀ خبری سی‌بی‌اس یا سی‌بی‌اس‌ان (CBSN). بخش شبکه‌های کابلی شامل شبکۀ شوتایم (Showtime)، شبکۀ ورزشی سی‌بی‌اس و شبکۀ اسمیتسونین (Smithsonian) می‌شوند. بخش نشر، کسب‌وکار انتشارات کتاب «سایمون اند شوستر» (Simon & Schuster) را اداره می‌کند و بخش رسانه‌های محلی، ایستگاه‌های تلویزیونی سی‌بی‌اس و رسانه‌های دیجیتال محلی سی‌بی‌اس را مدیریت می‌کند. دفتر مرکزی این شرکت در نیویورک است.

 

تاریخچه‌ای کوتاه از سی‌بی‌اس

تاریخچۀ سیستم پخش‌رسانه‌ای کلمبیا (سی‌بی‌اس) در سال ۱۹۲۷ آغاز شد، زمانی که مأمور استعدادیابی،‌ آرتور جادسون (Arthur Judson)، که قادر نبود برای هیچ‌کدام از مراجعانش در برنامه‌های رادیویی ان‌بی‌سی کار فراهم کند، شبکۀ خودش را با نام «پخش‌کننده‌های مستقل متحد» (United Independent Broadcasters) تأسیس کرد. شبکۀ جادسون متعاقباً با «شرکت کلمبیا گرامافون» (.Columbia Phonograph and Records Co) ادغام شد و نام خود را به «شرکت پخش‌رسانه‌ای کلمبیا گرامافون» (Columbia Phonograph Broadcasting Company) تغییر داد. این شبکه که با ضررهای مالی فزاینده‌ای مواجه شده بود، به قیمت ۴۰۰ هزار دلار ناقابل توسط ویلیام اس. پالی (William S. Paley) خریداری شد؛ کسی که پدرش صاحب شرکت سازندۀ سیگارهای «لا پالینا»، یکی از تبلیغ‌دهندگان اصلی شبکه، بود. در ۱۸ ژانویۀ ۱۹۲۹، شبکۀ تازه نامگذاری‌شدۀ «سیستم پخش‌رسانه‌ای کلمبیا» به‌طور رسمی روی آنتن رفت.

سی‌بی‌اس در اواخر دهۀ ۱۹۲۰، تحت مدیریت طولانی‌مدت و مبتکرانۀ پالی در سمت رئیس شبکه، در زمینۀ رسانه تاریخ‌ساز شد. پالی متوجه شد که کلید موفقیت در رادیو مخاطبان گسترده‌ایست که تبلیغ‌دهندگان را جذب کنند؛ بنابراین پیشنهاد داد تا برنامه‌ها رایگان ارائه شوند، در ازای اینکه بخش‌ معینی از جدول برنامۀ‌شان به برنامه‌های اسپانسردار اختصاص داده شود. بدین ترتیب شبکه از ۲۲ ایستگاه در سال ۱۹۲۸، به ۱۱۴ ایستگاه در پایان دهه رشد کرد و تا سال ۱۹۳۲ به سود سالانۀ ۳ میلیون دلاری رسید. اگرچه بسیاری از محبوب‌ترین ستاره‌ها و برنامه‌های رادیویی دهه‌های ۱۹۳۰ و ۴۰ در شبکۀ رقیب یعنی ان‌بی‌سی شنیده می‌شدند، سی‌بی‌اس موفق به جذب و حفظ مخاطبان گسترده‌ای شد و بخش بزرگی از این اتفاق به لطف رهبری پویای دست راست پالی، فرانک استانسون (Frank Stanson) که سمت ریاست سی‌بی‌اس را از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۱ بر عهده داشت، میسر شد. این شبکه همچنین بخش خبری قوی و تأثیرگذاری را  تحت هدایت ادوارد آر.  مورو (Edward R. Murrow) و جانشینانش پایه‌گذاری کرد. سی‌بی‌اس که از ابرشرکت آرسی‌ای، صاحب بخش فنی ان‌بی‌سی عقب افتاده بود، در اواخر دهۀ ۱۹۴۰ با ابداع صفحه‌های گرامافون پرآهنگ و طولانی (long play records) توسط بخش «کلمبیا گرامافون»، قدم بزرگی رو به جلو برداشت. در سال ۱۹۳۸ سی‌بی‌اس «شرکت ضبط آمریکایی» (American Recording Corporation) که بعدها تبدیل به «کلمبیا رکوردز» (Columbia Records) شد را خریداری کرد. صفحه‌های گرامافون پرآهنگِ باکیفیتی که توسط پیتر گلدمارک (Peter Goldmark) در آزمایشگاه‌های سی‌بی‌اس اختراع شده بودند، از طریق شرکت نشر موسیقی کلمبیا در سال ۱۹۴۸ به عرضۀ عموم رسیدند.

حضور ستارگانی چون فیل هریس (Phil Harris)، فرد آلن (Fred Allen)، بینگ کرازبی (Bing Crosby) و کیت اسمیت (Kate Smith) در سی‌بی‌اس، شنوندگان این شبکه را افزایش داد. با روی‌کارآمدن تلویزیون در طی دهۀ ۱۹۴۰، ظاهر هنرمندان به اندازۀ صدایشان اهمیت پیدا کرد؛ و در سال ۱۹۴۸، پالی شبیخونی از استعدادهای شبکۀ رقیب یعنی ان‌بی‌سی را ترتیب داد و با ستارگانی چون فریمان گوسدن (Freeman Gosden) و چارلز کورل (Charles Correl) (معروف به آموس و اندی (Amos ’n’ Andy))، ادگار برگن (Edgar Bergen)، جرج برنز (George Burns) و گریسی آلن (Gracie Allen) و جک بنی (Jack Benny) قرارداد بست؛ ستارگانی که ثابت کرده بودند همانقدر در تلویزیون محبوب هستند که در رادیو بوده‌اند. بنابراین، سی‌بی‌اس توانست انتقالی آرام و روان به رسانۀ جدید داشته باشد و در آن، پیوسته از رقبای خود در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۶۰ پیشی بگیرد.

انتقال به تلویزیون

در این دوران تلویزیون سی‌بی‌اس به دلیل کیفیت بالا و پختگی و پیچیدگی برنامه‌های نمایشی‌اش مثل «استودیو وان» (Studio one) (۱۹۴۸-۵۸) و «اتاق بازی ۹۰» (Playhouse 90) (۱۹۵۶-۶۱)، و نیز سریال‌های واریته یا چندجوره‌اش که معروف‌ترینشان «برنامۀ اد سالیوان» بود، به «شبکۀ تیفانی» شهرت یافت. این شبکه برخی از بالاترین رتبه‌های خود را با کمدی‌های موقعیت روستایی‌ای چون «برنامۀ اندی گریفیث» (The Andy Griffith Show) (۱۹۶۰-۶۸)، «بِوِرلی هیلبیلیز» (The Beverly Hillbillies) (۱۹۶۲-۷۱) و گومِر پایل، یو.اس.ام.سی. (Gomer Pyle, U.S.M.C.) (۱۹۶۴-۶۹) به دست آورد. در سال ۱۹۷۰ مشخص شد که مخاطبان سی‌بی‌اس پیرتر و «روستایی»تر از آن چیزی هستند که اسپانسرهایشان می‌خواهند. بر این اساس، این شبکه آغازگر عصر جدیدی از برنامه‌های سرگرم‌کنندۀ مترقی و مدرن شد که نمونۀ بارزشان سیتکام‌های تحول‌برانگیزی چون همگی در خانواده (All in the Family) (۱۹۷۱-۷۹) و M*A*S*H (۱۹۷۲-۸۳) بودند.

بخش خبری شبکه نیز در طول دهۀ ۱۹۷۰ قدم‌های بزرگی برداشت؛ والتر کرونکیت (Walter Cronkite) که توسط بسیاری از ناظران به‌عنوان «معتمدترین مرد در آمریکا» شناخته می‌شود، گویندۀ اخبار شبانگاهی سی‌بی‌اس بود و همزمان اخبار هفتگی ۶۰ دقیقه (60 Minutes) (۱۹۶۸-کنون) بر صدر رتبه‌بندی‌های یکشنبه‌شب حاکم بود.

 

‌تحولات اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲‍۱

در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، سی‌بی‌اس تولید کتاب، مجله، سازهای موسیقی و اسباب‌بازی را بر دامنۀ فعالیتش افزود؛ اما از ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۸ شرکت تمام این ساز‌وکارهای متفرقه را واگذار کرد و همچنین واحد ضبط بسیار موفقش را به شرکت سونی فروخت. از آن پس تحت مدیریت لارنس تیش (Lawrence Tisch) – که در سال ۱۹۸۶ برای جلوگیری از تصدی خصمانۀ تد ترنر (Ted Turner)، صاحب بانفوذ تلویزیون کابلی، روی کار آورده شده بود- سی‌بی‌اس تمرکزش را روی کار اصلی خود یعنی پخش تلویزیونی و رادیویی گذاشت. با اینکه کاهش بودجه در پی سیاست‌های اجرایی جدید باعث شد جایگاه شبکه در این صنعت کمی متزلزل شود، اما سی‌بی‌اس در سال‌های بعد به چند موفقیت چشمگیر دست یافت که از مهم‌ترینشان باید به در اختیار گرفتن مجری برنامه‌های گفت‌وگو، دیوید لترمن (David Letterman) -که از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۵ برنامۀ آخر شب (The Late Show) را میزبانی کرد- و همچنین آغاز پیشگامانۀ سریال تلویزیونی «واقعیت‌نما»ی بازمانده (Survivor) (۲۰۰۰-کنون) اشاره کرد.

سی‌بی‌اس که برای سال‌های متمادی تنها شبکۀ پخش‌رسانه‌ای مستقل آمریکا بود، استقلال خود را در سال ۱۹۹۵ واگذار کرد؛ زمانی که در بحبوحۀ سقوط رتبه‌بندی تلویزیون و کاهش تعداد و کیفیت ایستگاه‌های وابسته، با ۵/۴ میلیارد دلار به شرکت وستینگهاوس الکتریک (Westinghouse Electric Corporation) فروخته شد. این کارخانه که زمانی یکی از بزرگ‌ترین سازندگان تجهیزات الکترونیکی بود، در دهۀ ۱۹۹۰ با خرید سی‌بی‌اس و دیگر شرکت‌ها و کارخانه‌‌ها، به یک شرکت رسانه‌ای تغییر کاربری داد. وستینگهاوس به نشانۀ این تبدیل، در سال ۱۹۹۷ نام تجاری خودش را کنار گذاشت و نام شرکت سی‌بی‌اس (CBS Corporation) را اتخاذ کرد. در ابتدای قرن ۲۱، ارزشمندترین دارایی سی‌بی‌اس در تلویزیون، مجموعۀ سی‌اس‌آی: تحقیقات صحنۀ جرم (CSI: Crime Scene Investigation) (۲۰۰۰-۱۵) – شامل اسپین‌آف‌های سی‌اس‌آی: میامی (CSI: Miami) (۲۰۰۲-۱۲)، سی‌اس‌آی: نیویورک (CSI: New York) (۲۰۰۴-۱۳) و سی‌اس‌آی: سایبر (CSI: Cyber) (۲۰۱۵-۱۶) – بود؛ در کنار سریال‌های مرتبطی چون پروندۀ سرد (Cold Case) (۲۰۰۳-۱۰) و بدون رَدی (Without a Trace) (۲۰۰۲-۰۹).

رادیوی سی‌بی‌اس تعداد زیادی از ایستگاه‌های رادیویی سراسر بازارهای برتر آمریکا را اداره می‌کرد و بازی به بازی بسیاری از ورزش‌های حرفه‌ای عمدۀ کشور را پوشش می‌داد. در سال ۲۰۱۷ اما، رادیوی سی‌بی‌اس توسط شرکت ارتباطات اینترکام (Entercom Communications) خریداری شد. در حال حاضر تمرکز عمدۀ شبکۀ ورزشی سی‌بی‌اس روی ورزش‌های دانشگاهی است. شبکۀ تلویزیونی سی‌دابلیو که در سال ۲۰۰۶ آغاز به کار کرد، سرمایه‌گذاری مشترک شرکت سی‌بی‌اس و شرکت سرگرمی کمپانی برادران وارنر (Warner Brothers Entertainment) است.

 

لوگو

هویت بصری سی‌بی‌اس از همان آغاز تاریخچۀ شرکت، قدرتمند و خوش‌نما بوده است. لوگوی تک‌رنگ معروف سی‌بی‌اس که در سال ۱۹۵۱ معرفی شد، تنها سومین نسخۀ خلق‌شده برای این شبکۀ تلویزیونی است و کاملاً هدف و کاراکتر آن را منعکس می‌کند. سمبل شرکت سی‌بی‌اس که به عنوان نشان چشم شناخته می‌شود، تصویر هندسی سبک‌پردازی‌شده‌ای از چشم یک انسان است و با سه عنصر یکپارچه در رنگ‌های مشکی و سفید اجرا شده است. این نماد در سال ۱۹۵۱ توسط ویلیام گلدن (William Golden) با الهام از نقاشی آینۀ کاذب (The False Mirror) اثر رنه ماگریت، خلق شد. پس از معرفی این لوگو، سی‌بی‌اس شبکۀ چشم لقب گرفت.

لوگوی شمارۀ ۱: ۱۹۲۷ – ۱۹۳۱

اولین لوگوی شرکت سیستم پخش‌رسانه‌ای کلمبیا در سال ۱۹۲۷ معرفی و به مدت چهار سال به کار گرفته شد. این آرم مشکی با دست طراحی شده بود و تصویر یک گیرندۀ رادیویی مدور قدیمی و یک خط زیگ‌زاگ که به طور مورب از رویش عبور می‌کرد را شامل می‌شد. این نقاشی میان دو خط افقی دوتایی محصور شده بود و به وسیلۀ آن دو، از نام شرکت که با خطوط سیاه پررنگ در دو قسمت بالا و پایین خارج از آرم نوشته شده بود، تفکیک می‌شد.

 

لوگوی شمارۀ ۲: ۱۹۳۱ – ۱۹۳۵

در سال ۱۹۳۱، لوگوی شرکت به‌شکلی بسیار مدرن دوباره ترسیم شد. نشان این دوره شامل دایره‌ای با چهار مثلث می‌شد که اطراف دایره‌ای کوچک‌تر در مرکز قرار داشتند. تمامی عناصر با خطوطی ضخیم و تمیز رسم شده بودند. این طرح مدور در میان حلقه‌ای باز از حروف بزرگ و سنگین نام شرکت قرار گرفته بود. حروف سفید این لوگو با خطوط بیرونی ضخیم مشکی طراحی شده بود؛ به جز حرف U که مشخصاً خطوط نازک‌تری نسبت به دیگر حروف داشت.

 

لوگوی شمارۀ ۳: ۱۹۳۵ – ۱۹۳۸

در طراحی مجدد لوگو در سال ۱۹۳۵، «سیستم پخش‌رسانه‌ای کلمبیا» به سی‌بی‌اس مخفف شد و این سه حرف بزرگ مشکی در بالای دایره قرار گرفتند. بخش مرکزی دایره این بار با جزئیات و عناصر بیش‌تری طراحی شده بود. این نسخۀ لوگو تا سه سال دیگر همراه شرکت باقی ماند.

 

لوگوی شمارۀ ۴: ۱۹۳۸ – ۱۹۴۱

در سال ۱۹۳۸، لوگوی سی‌بی‌اس دستخوش طراحی مجدد دیگری گشت که در آن یک مثلث با نوکی به سمت پایین، جایگزین دایرۀ سابق شد. حروف هنوز در بالای عنصر اصلی بودند؛ با این تفاوت که اکنون درون یک قاب ذوزنقه‌ای‌شکل قرار داشتند که به قاعدۀ مثلث چسبیده بود. بخش مرکزی نشان شامل یک حلقۀ مدور بود که سه خط مشکی ضخیم از آن به سمت سه نوک مثلث ساطع می‌شدند. این سه خط مشکی به طور مورب تقسیم و به متوازی‌الاضلاع‌های کوچک تبدیل شده بودند.

 

لوگوی شمارۀ ۵: ۱۹۴۱

در اوایل سال ۱۹۴۱، سی‌بی‌اس نسخۀ جدیدی از نشانش را خلق و تنها به‌مدت یک سال از آن استفاده کرد. این بار حروف به داخل فریم مدور رفتند و بالای طرح مشکی انتزاعی‌ای از میکروفون قرار گرفتند.

 

لوگوی شمارۀ ۶: ۱۹۴۱ – ۱۹۵۱

اولین لوگوی سی‌بی‌اس که در ابتدای دهۀ ۱۹۴۰ طراحی شد، تنها یک نشان‌کلمۀ (لوگوتایپ) مشکی روی پس‌زمینۀ سفید بود؛ اما طرح حروف، فواصل و سبک آن متمایز و بسیار مدرن به نظر می‌آمد. خطوط صاف و روان حروف به برش‌های صاف و پرقدرتی ختم می‌شدند که جلوۀ غیرعادی و پیشرویی به این ترکیب‌بندی ساده می‌داد.

 

لوگوی شمارۀ ۷: ۱۹۴۶ – ۱۹۶۵

این نشان که در سال ۱۹۴۷ برای شبکۀ تلویزیونی خلق شد، از حروف سه‌بعدی خاکستری‌رنگی تشکیل شده بود که در پس‌زمینه‌ای مشکی، زیر نوری قرار داشت که دورش را به شکل بیضی روشن کرده بود. این نوشته سایۀ تاریکی نیز داشت که به لوگو حجم می‌بخشید و نشان‌کلمه را قدرتمند و استوار جلوه می‌داد.

 

لوگوی شمارۀ ۸: ۱۹۵۱ تا کنون

در سال ۱۹۵۱، لوگوی چشم مدور معروف سی‌بی‌اس توسط ویلیام گلدن طراحی شد؛ دایره‌ای درشت و مشکی با فرم چشم سفیدرنگ و دایرۀ مشکی کوچک‌تری در وسط. این نشان الهام‌ٔگرفته از نشان بلاگردان هلندی‌های ایالت پنسیلوانیا بود. این نشان اغلب به‌تنهایی استفاده می‌شود، اما گاهی نیز با حروف سی‌بی‌اس در سمت راستش همراه می‌شود. نماد چشم به‌نوعی بیانگر پیشرفت فنی رسانه است که انتقال مهم از شنیدن اخبار و برنامه‌ها به تماشایشان را میسر ساخته است.

 

لوگوهای شمارۀ ۹، ۱۰ و ۱۱: لوگوهای شبکۀ خبری، ورزشی و رادیویی سی‌بی‌اس

شبکه‌های خبری، ورزشی و رادیویی سی‌بی‌اس هر کدام لوگوی مخصوص خودشان را دارند که شامل نشان چشم معروف و تایپوگرافی مختص آن شبکه می‌شود.

 

برخی از سریال‌های معروف و آشنای این شبکه

عاشقتم لوسی (I Love Lucy) (۱۹۵۱ – ۱۹۵۷)

این سریال یکی از اولین برنامه‌های تلویزیونی بود که در لس‌آنجلس ضبط شد؛ اولین سیتکامی (کمدی موقعیت) که رتبۀ اول نیلسن (Nielsen) را گرفت؛ اولین سریال تلویزیون آمریکا که یک زن باردار را نمایش داد یکی از اولین برنامه‌هایی که قسمتی ویژه برای تعطیلات پخش کرد و سریالی بود که مفهوم «بازپخش» را ابداع کرد. بازیگران این سریال، لوسیل بال (Lucille Ball) و دسی آرناز (Desi Arnaz) از تأثیرگذارترین پیشگامان تاریخ این رسانه هستند؛ شیوۀ آن‌ها در فیلمبرداری از گروه بازیگران در حضور تماشاگران در استودیو و استفاده از آرایش چند دوربینی با فیلم‌های ۳۵ میلی‌متری، انقلابی در نحوۀ ساخت برنامه‌های تلویزیونی به پا کرد. هوش تجاری و رفتارهای کمیک‌وار آن‌ها تا ۷۰ سال پس از پخش این مجموعه تأثیرگذار مانده است و لوسی ریکاردو (Lucy Ricardo) شاید شاخص‌ترین شخصیت داستانی مو قرمز تاریخ صنعت سرگرمیست – حتی با این وجود که این سریال سیاه و سفید است. لوسی برای چهار فصل جایگاه اول را به خود اختصاص داد و در دو فصل دیگر جزو سه رتبۀ برتر بود. این مجموعه برندۀ دو جایزۀ امی بهترین کمدی، لوسیل بال برندۀ دو جایزۀ بهترین بازیگر زن و ویوین ونس (Vivian Vance) برندۀ یک جایزۀ نقش مکمل شدند. کمدی مسخره، زمان‌بندی خنده‌دار بازیگران و لیستی از معروف‌ترین ستارگان هالیوود که به‌عنوان بازیگر مهمان در این مجموعه حضور یافتند، عاشقتم لوسی را به یک اثر کلاسیک ماندگار بدل کردند و این دلیلیست که ما همگی عاشق لوسی هستیم.

منطقۀ نیمه‌روشن (The Twilight Zone) (۱۹۵۹ – ۱۹۶۴)

وقتی وارد «منطقۀ نیمه‌روشن» می‌شوید، هرگز نمی‌دانید چه اتفاقی در انتظارتان است. هجوم آدم‌فضایی‌ها، سفر در زمان، عروسک‌های کشنده و پیچ و تاب‌های سرنوشت؛ برای آن‌هایی که حواسشان در بُعد پنجم جمع نیست، هر اتفاقی می‌تواند بیفتد. راد سرلینگ (Rod Serling) هرهفته قسمت جدیدی را ارائه می‌کرد که در آن یک رویداد نامأنوس با رویدادی غافلگیرکننده به پایان می‌رسید؛ البته معمولاً همراه یک پیام اخلاقی. اگرچه علمی-تخیلی، وحشت و فانتزی ژانرهایی هستند که به‌راحتی منسوخ می‌شوند، اما سرلینگ در ترکیب این ژانرها برای خلق داستان‌های ماندگاری که بیش از ۶۰ سال بعد نیز مناسبت داشته باشند، استاد بود. جای تعجب ندارد که سرلینگ دو جایزۀ امی برای نویسندگی برده است و این برنامه روی چند نسل از نویسندگان تأثیر شگرفی گذاشته و همچنان می‌گذارد. این مجموعه یکی از بهترین آهنگ‌های تم تلویزیون را نیز داراست؛ که احتمالاً هر زمان که چیز عجیبی اتفاق بیفتد، به ذهنتان خطور می‌کند.

 

مأموریت غیرممکن (Mission: Impossible) (۱۹۶۶ – ۱۹۷۳)

این سریالی است که در اصل، مبنای یکی از موفق‌ترین مجموعه‌فیلم‌های تاریخ سینماست. موسیقی ماندگار آن به تماشاگران می‌گوید با آگاهی از اینکه «مثل همیشه هر یک از آن‌ها یا نیروهای آی‌اِم قرار است گرفتار یا کشته شوند و وزیر هرگونه اطلاع از اقدامات آن‌ها را رد کند»، همراه تیمی از جاسوسان مخفی قوای مأموریت غیرممکن که پیروزی‌های مرگباری را کسب می‌کنند، به سفری پرهیجان و مملو از تعلیق و ماجراجویی خواهند رفت. در اوج جنگ سرد، مأمورانی چون رهبر استوار، جیم فلپز (Jim Phelps با بازی پیتر گریوز (Peter Graves))؛ استاد تغییر قیافه، رولین هند (Rollin Hand با بازی مارتین لاندو (Martin Landeau))؛ سینمن کارتر زیبا (Cinnamon Carter با بازی باربارا بین (Barbara Bain))؛ نابغۀ الکترونیک، بارنی کالیر (Barney Collier با بازی گرگ موریس (Greg Morris)) و ویلی آرمیتیج قدرتمند (Willy Armitage با بازی پیتر لوپوس (Peter Lupus)) با سیاستمداران فاسد، کارهای غیراخلاقی‌ای چون برده‌داری، جنایات سازمان‌یافته و تلاش برای احیای حزب نازی مبارزه می‌کردند. این سریال برای دو فصل اولش برندۀ جایزۀ امی بهترین درام، و باربارا بین سه سال متوالی برندۀ بهترین بازیگر نقش اول زن شد.

 

مجموعۀ سی‌اس‌آی (CSI)‌ (۲۰۰۰ – کنون)

درام‌های پلیسی از آغاز هزاره تا حد زیادی به لطف این مجموعه -که در اکتبر سال ۲۰۰۰، اولین سریالش، سی‌اس‌آی: تحقیقات صحنۀ جرم (CSI: Crime Scene Investigation) (۲۰۰۰ – ۲۰۱۵) به نمایش درآمد- طرفداران بسیاری پیدا کردند. شیفتگی مردم نسبت به تکنیک‌های حل جرم و جنایت، سی‌اس‌آی را به یک سریال موفق بدل کرد و منجر به ساخت اسپین‌آف‌های سی‌اس‌آی: میامی (CSI: Miami) (۲۰۰۲-۲۰۱۱)، سی‌اس‌آی: نیویورک (CSI: NY) (۲۰۰۵-۲۰۱۲)، سی‌اس‌آی: سایبر (CSI: Cyber) (۲۰۱۴-۲۰۱۵) و جدیدترین آن‌ها سی‌اس‌آی: وگاس (CSI: Vegas) (۲۰۲۱-کنون) شد. در سراسر سریال، چهره‌های آشنای تلویزیونی‌ای مثل ویلیام پیترسون (William Peterson)، مارگ هلگنبرگر (Marg Helgenberger)، تد دانسون (Ted Danson)، گری سینایس (Gary Sinise)، دیوید کاروسو (David Caruso) و سلا وارد (Sela Ward) حضور داشتند که مخاطبان را جذب می‌کردند؛ و موسیقی تم معروف از بند دِ هو (The Who) به نام تو کی هستی (Who Are You) تبدیل به آهنگِ محبوبِ تلفن‌ها شد. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰، سی‌اس‌آی جایگاهش را در میان ده رتبۀ برتر حفظ کرد (سه سال در رتبۀ اول)، و با وجود سریال‌های میامی و نیویورک که پیوسته در بیشتر طول پخششان میان ۲۰ رتبۀ برتر بودند، این مجموعه از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ حداقل سه سریال در جمع ۲۰ تای برتر داشت.

 

تئوری بیگ‌بنگ (The Big Bang Theory) (۲۰۰۷ – ۲۰۱۹)

این سریال کاری کرد گیک‌ها (اصطلاحی برای افراد متخصص و علاقه‌مند به رایانه که می‌توانند رفتارهای نسبتاً عجیبی داشته باشند) جذاب به نظر بیایند. اگرچه کمی طول کشید تا این مجموعه بین مخاطبان محبوبیت پیدا کند، اما کارهای عجیب‌وغریب شلدون (با بازی جیم پارسونز (Jim Parsons))، لئونارد (با بازی جانی گالکی (Johnny Galecki))، هاوارد (با بازی سایمون هلبرگ (Simon Helberg)) و راج (با بازی کونال نایر (Kunal Nayyar)) که غرق در فرهنگ نِردها (نِرد به افرادی گفته می‌شود که خورۀ چیز به‌خصوصی هستند و معمولاً درون‌گرا و غیراجتماعی‌اند) بودند و روابط عاشقانۀ عجیبشان با اِیمی (با بازی ماییم بیالیک (Mayim Bialik))، پنی (با بازی کیلی کوئوکو (Kaley Cuoco)) و برندت (با بازی ملیسا راوش (Melissa
 Rauch)) خیلی زود آن‌ها را در دل مخاطبان جا کرد و رتبه‌بندی‌شان را پیوسته افزایش داد. از فصل پنجم، تئوری بیگ‌بنگ یکی از ده سریال برتر بود و از فصل شش در سه رتبۀ برتر قرار گرفت. پارسونز در ایفای نقش شلدونِ خودمحور و روان‌رنجور درخشان عمل کرد و او را با وجود نقص‌هایش دوست‌داشتنی ساخت و به این سبب چهار بار برندۀ جایزۀ امی برای بهترین بازیگر کمدی شد.

 

این شبکه در طول تاریخ خود تا امروز سریال‌های مطرح بسیاری داشته که پرداختن به همۀ آن‌ها در این مطلب نمی‌گنجد؛ از میان آن‌ها می‌توان به آلفرد هیچکاک تقدیم می‌کند (Alfred Hitchcock Presents) (۱۹۵۵ – ۱۹۶۴)، اندی گریفیث شو (The Andy Griffith Show) (۱۹۶۰ – ۱۹۶۸)، M*A*S*H (۱۹۷۲ – ۱۹۸۳)، همگی در خانواده (All in the Family) (۱۹۷۱ – ۱۹۷۹)، یگان (The Unit) (۲۰۰۶ – ۲۰۰۹)، ‌آشنایی با مادر (How I Met Your Mother) (۲۰۰۵ – ۲۰۱۴)، مظنون (Person of Interest) (۲۰۱۱ – ۲۰۱۶) و شلدون جوان (Young Sheldon) (۲۰۱۷ – ۲۰۲۴) اشاره کرد.

 

منابع

ما را دنبال کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین ها برای خواندن

راه‌اندازی پادکست (همراه با محیا ساعدی)

تبلیغات در انتخابات آمریکا

دربارۀ اسپاتیفای (همراه با محیا ساعدی)

سنگربندی رسانه‌ای

ممنوعیت تیک‌تاک

پاندمی اقتصادی یک پیام‌رسان

مطالب پیشنهادی

مطلب ویژهٔ اکنون را بخوانید