از میمیکهای عجیب و سرد نجفزاده باید گذشت؛ با میمیکهایی همانند آنهایی که میخواهند دمار از روزگار کسی در بیاورند، میپرسد داری باهاش حال میکنی…؟! و باید توجه داشت که آوردن یک کارشناس/پیشکسوت کشتی، به عنوان یک سوژه و یک میم مجازی به تلویزیون که دربارۀ ورزشگاههای فوتبال نظر داده، خود اشتباهی چندباره است تا نمودی باشد بر فقر همهچیز.
اگر میگوییم فقر، بهتر است از حضور این کارشناس کشتی برای بحث دربارۀ فوتبال فکر کنیم تا به این نتیجه برسیم که چگونه میتوان «هیچ چیز سرجایش نیست» را معنی کرد. اینکه نجفزاده، میمیک مناسب یک مجری را ندارد و اینکه فردی را به باد مضحکه گرفته و آن شخص که حضورش در برنامۀ جدید نیز نشان فقر سوژه است و تلاش میکند با جدیت تمام به سخره گرفته شود، میزانسنی غلط اندر غلط است.
البته که میتوان دستاورد این برنامه را صحبتهای مربوط دانست و نه نامربوط؛ اما جلوتر که میرویم از موبایل تا فن کشتی گرفتن برای یزدانی نوعی جنبۀ مضحکه و هجو دارد که گریبان سوژه را گرفته است. نوعی بیاحترامی به شخص، هر چند که به دلخواه و البته اشتباه در میزانسن قرار گرفته باشد و هر چند که بگوید به من بخندید، کل عمرم فدای خندیدن شما!
و سؤال من این است: برنامهسازی و خنده به چه قیمتی…! به هر قیمتی؟! آیا کمدی – هر چند که در تاکشو و تلویزیونی باشد – ضوابط و سلایقی نمیخواهد؟! کارشناسی و میزانسنی نمیخواهد؟!
تردیدی ندارم که نمیدانیم با سوژهها به چه اندازهای باید برخورد کرد و آنها را بازتاب داد؛ از جهت فقر سوژه به سمت آنها میرویم، همانطور که مشخص است نمیدانیم چه مدل و نوعی از طنز میتواند در برخورد با سوژه مناسب باشد.
حالا در این برنامه همهچیز به همهچیز میآید. مخلوطی از اشتباهات و تن دادن به خندیدن، به هر قیمتی.