سخنان آقای آقاخانی در مصاحبه با وادکست اکنون با توجه به سابقۀ ایشان در زمینۀ صدا، قابل اعتناست. گو اینکه اگر ایشان در این زمینه فردی اثرگذار نبودند، این اظهارات واکنشی هم برنمیانگیخت.
جناب آقای ایوب آقاخانی با توجه به سابقۀ ایشان، که به نحوی بازیگری صداست، قضاوتی کلی در مورد پادکست فارسی داشتند و وضعیت آن را فاجعهبار دانستند و ضمن اقرار به کیفیت بالای ایدهها، تولید محتوا و تکنیکهای ادیت، ویترینی به عنوان صدای خوب و اجرای درست را نیاز اصلی یک پادکست دانستند.
لازم است که در ادامه از چند زاویه اظهارات ایشان را بررسی کنیم.
اول اینکه ماهیت پادکست چیست؟
پادکست بر اساس ابتداییترین تعریفها نوعی رادیوی اینترنتی است که پروندههای صوتی دیجیتال را بر بستر وب عرضه میکند.
در طی زمان پادکست با بسط نظریۀ مکلوهان به عنوان یک رسانۀ انفرادی گرم شناخته شده که نیاز به تمرکز زیاد مخاطب برای فهم شدن ندارد.
آنچه که جناب آقاخانی از پادکست توقع دارند، رعایت استانداردهای زیباییشناختی برای خلق پادکست است؛ حال آن که بین محتوای رسانه و یک اثر هنری فاصلۀ بسیار است. چنان که ایشان طبق تخصص خود، برای مثال آوردن از نمونههای خوب، به نمایشهای رادیویی اشاره میکنند؛ حالآنکه ماهیت نمایش آرت است و رادیو یا پادکست تنها مدیوم عرضۀ آن هنر است و با پادکستهای تخصصی و تفننی بسیاری که ایشان مجموعاً فاجعهبار خواندند، تفاوت زیادی دارد.
دومین موضوع قابل اعتنا ویترینی است که ایشان نیاز مبرم یک پادکست خوب خواندند و معتقدند حتی برخی پادکستهای موفق هم حداقلهای این کار را ندارند.
اینجا لازم است به فن گویندگی اشاره کنم که خود ایشان با وجود سابقۀ بسیار در کار صدا، در یک گفتوگوی عادی صدای متفاوتی به نسبت اجرا دارند و اغلب صداها برای رسیدن به چنین استانداردی قابل تربیتاند؛ حال آنکه آموزش با استعداد ذاتی دو امر متفاوتاند و رسیدن به صدای استاندارد و هنر اجرا برای اغلب افراد، قابل تحصیل است.
اگر ایشان معتقدند تولید محتوای خوب، ایدههای جالب و تکنیکهای ادیت برای داشتن یک پادکست خوب کافی نیست (که نیست) بهتر است بهجای نقد کلی بدون ارائۀ راهحل، این همه پادکستر خودجوش، پرشور، خلاق و موفق را به مسیر آموزش هدایت کنند.
ساختن پادکست کاری نیست که در آموزشگاهها تدریس شده باشد و بسیاری از پادکسترها مسیر خود را از تماشای مسیر پیشرفت پادکستهای قدیمیتر و تریبون افراد پیشرویی مثل علی بندری آموختهاند که در سخنرانی چندین سال پیش خود گفته است برای ساختن یک پادکست خوب، داستانگویی و استمرار اهمیت دارد و پیشرفت و افزایش کیفیت در ادامه با بازخورد مخاطب بهدست خواهد آمد. چنان که شاهدیم بسیاری متأثر از او ساختند و پیشرفت کردند.
سومین مسئله نیاز مخاطب است.
مخاطبی که در قحطی رسانههای آزاد، عطش محتوایی را دارد که از دهها فیلتر رد نشده باشد و هرچند خامدستانه باشد، اما نظارت مستقیم چشم قدرت را به جان نخریده باشد.
شاید بتوانیم بگوییم پادکست فارسی در این مسیر بهترین عملکرد را در تولید محتوا دارد. مخاطبی که از بوقهای رسمی و محتوای زرد سوشالمدیا خسته است؛ حالا با دریایی از محتوای دستاول با تنوع زیاد مواجه میشود که حداقلهای استانداردهای سرگرمکنندگی را دارد.
اگر جامعۀ پادکست فارسی توانسته کف هرم نیازهای رسانهای افراد را در گام اول برآورده کند، در گام بعد و افزایش رقابت در کسب توجه مخاطب میتواند گامهای بعدی را در ارتقای کیفیت بردارد. بنابراین کثرت پادکستها، میتواند به نفع افزایش کیفیت پادکست فارسی باشد. در واقع این خاصیت دموکراتیک رسانههای اینترنتی است.
چهارمین مسئله، ملاک موفقیت یک پادکست است.
تأیید یک استاد صدا یا اقبال مخاطب و پیدا کردن اسپانسرهای گران قیمت؟
اگر یک پادکست توانسته به خلوت تعداد زیادی از افراد راه پیدا کند، تأیید یا عدم تأیید منابع رسمی چه ارزش افزودهای برای او خواهد داشت؟
آیا هدف یک پادکست در زمینۀ ارتباطی غیر از اثرگذاری واضح و دسترسی به مخاطب گسترده و در زمینۀ اقتصادی چیزی جز درآمدزایی و کسب اعتماد اسپانسر است؟
اگر یک پادکست بدون بهرهمندی از یک صداپیشۀ حرفهای به این اهداف دست پیدا کرده، چه جای سرزنش است؟
پس بهنظر میرسد با این اوصاف اجرای یک صداپیشۀ حرفهای نهایتاً میتواند یک مزیت رقابتی برای توفیق پادکست باشد.
پنجمین مسئله، اقتصاد پادکست است.
قیاس بین پادکستهای فارسی با پادکستهای جهان آزاد اساساً غلط است.
بسیاری از پادکسترها با حداقل امکانات و هزینه، پادکست میسازند که صدایی داشته باشند و شنیده شوند؛ حال آن که در جهان آزاد راههای بسیاری غیر از اسپانسر گرفتن برای کسب درآمد از پادکست وجود دارد؛ بنابراین طبق اصل «هرچقدر پول بدهی آش میخوری» پادکسترهای فارسی زبان با همان «بضاعت» اندک، اثرگذاری بسیاری بر جامعۀ بیمطالعۀ ایران داشتهاند که قابل چشمپوشینیست.
در پایان لازم است یادآوری کنم که هرچند عبور از شیوۀ سنتی تولید محتوا و پادکستهای رسمی برای اساتید باسابقۀ هر رسانه سخت است؛ اما باید پذیرفت که رسانههای فردی و دسترسی هر کسی به ابزارهای تولید محتوا، ما را کشانکشان هم شده به استانداردهای جدیدی سوق میدهد که تکثر، سرعت تولید و اقبال مخاطب در توقیق آن حرف اول را میزند.