بازیهای ویدیویی به مردم اجازه میدهند تا منتهای رؤیای ورزشی خود بروند، جهانهای دیگر را کنکاش کنند، بیوقفه معما حل کنند و غیره. اما بازیهای ویدیویی صرفاً تفریح نیستند؛ آنها مسائل مهم اخلاقی و فلسفیای مطرح میکنند که در ذیل برخی را بررسی میکنیم.
اخلاقیات بازیهای ویدیویی: دغدغۀ اصلی اخلاقیات این است که ما چگونه با بقیه رفتار میکنیم. با در نظر گرفتن این که آسیب رساندن به دیگران غلط است، بازیهای ویدیویی شامل آسیب رساندن به آدمهای واقعی نیستند اما به هر شکل مسائل اخلاقیای مطرح میکنند. بهطور مثال، بسیاری از این بازیها شامل خشونت شدید مانند قتلهای سنگدلانه هستند که اگر در واقعیت اجرا شوند به وضوح اشتباه خواهند بود. بیشتر انسانها کشتار در بازیها را مشکلدار نمیدانند درحالیکه برای برخی اینطور نیست. بسیاری از مردم کودکآزاری و سایر جنایات سادیستی را اشتباه میدانند، حتی وقتی صرفاً در حال بازیاند. اما اگر قتل مجازی، از آنجاییکه کسی حقیقتاً آسیبی ندیده، مشکلی ندارد؛ چرا کودکآزاری مجازی اینطور نیست؟ با این حال، تمیز دادن وضعیت اخلاقی این اعمال، با انگیزههایشان نشان میدهد که اگر شخصی بدون هیچ تمایلی برای ارتکاب کودکآزاری حقیقی، مرتکب کودکآزاری مجازی شود، مشکلی ندارد. نتیجهای که بسیاری آن را جذاب نمیدانند.
زیباییشناسی بازیهای ویدیویی: زیباییشناسی بازیهای ویدیویی به مسائل فلسفی مربوط به بازیهای ویدیویی، به مثابه هنر مربوط میشود. یک پرسش اصلی این است که آیا اصلاً این بازیها میتوانند اثر هنری باشند؟ برخی معتقدند که بازیهای ویدیویی فیلمهای تعاملی هستند و نتیجتاً، مانند فیلمها، هنر هستند. صرف نظر از این که بازیهای ویدیویی هنر هستند یا نه، ما با آنها به شکل متفاوتتری از گونۀ مرسوم آثار هنری تعامل میکنیم. ما در تجربۀ بازی دخیل هستیم: ما عموماً بعنوان شخصیت بازیکنی بازی میکنیم که اعمالش و آنچه را که در بازی اتفاق میافتد کنترل میکنیم. برخی ادعا میکنند ما متصور میشویم که شخصیت بازیکن هستیم. بدین صورت شاید شخصیت بازیکن به مثابه نمایندۀ ما در جهان بازی – شخصی یا ابژهای – به جای بازیکن عمل میکند. در هر صورت ما به وضوح در انجام بازیهای ویدیویی به شکلی درگیریم که در دیگر اشکال آثار هنری نیستیم.
متافیزیک بازیهای ویدیویی: چه چیزی، علیرغم تغییرات قابل توجه، یک بازی ویدیویی را همانی که بود میکند؟ آیا اشیای مجازی وجود حقیقی دارند؟ این مسائل متافیزیکی قانوناً برای اهداف کپیرایت و این که آیا اشیای مجازی میتوانند دزدیده شوند، اهمیت دارند. موضعی به نام فرمالیسم معتقد است که بازیها با قوانینشان متمایز میشوند. اگر قوانین شطرنج را تغییر میدادید، آن بازی دیگر شطرنج نبود. ما نیز، متشابهاً، میتوانیم بازیهای ویدیویی را بر اساس قوانین، الگوریتمها و برنامهنویسیهایشان شناسایی کنیم. یکی دیگر از مسائل متافیزیکی وجود داشتن اشیای مجازی است. دادگاه عالی هلند حکم داد که دزدی (در یک بازی) زمانی رخ داد که دو پسر، پسر سومی را مجبور کردند که یک شمشیر مجازی را در بازی ران-اسکیپ اسقاط کند. دادگاه استدلال کرد که شمشیر برای مهاجمان باارزش، و نتیجتاً قابل سرقت بود. اما این گیجکننده است: ما چگونه میتوانیم اشیای مجازی را درحالیکه حقیقتاً وجود ندارند بدزدیم؟ یک پاسخ این است که اشیای مجازی به «برنامههای خاصی» بستگی دارند. اشیای فیزیکی مانند بیتها و بایتها روی تراشههای سیلیکونی. بنابراین اشیای مجازی را میتوان به عنوان املاک خصوصی به سرقت برد و کنترل این لوازم را میتوان به شکل غیر قانونی حذف کرد؛ که سرقت محسوب میشود.
نتیجهگیری: اخلاقیات اعمال مجازی، با پیشرفت واقعیت مجازی و تکمیلشده، تحت فشار بیشتری قرار میگیرند. فلسفۀ بازیهای ویدیویی میتواند برای پاسخ به سؤالات اخلاقی و حل مسائل زیباییشناختی و متافیزیکیای که به آن بستگی دارد، کمک کند.
بازیهای ویدیویی تنها خوشگذرانی نیستند؛ آنها فلسفیاند.