تعارض اندیشهها در ایران همواره یکی از اساسیترین علل پویایی سپهر سیاسی بوده و هست. تلویزیون به عنوان مهمترین و فراگیرترین رسانه در ایران، در مقاطعی این تعارضات اندیشه را به رسمیت شناخته و به تصویر کشیده است. شاید بتوان این مقاطع را همزمان با سه نقطۀ تاریخی دانست و از آنها به عنوان شاخصترین مناظرات تلویزیونی نام برد.
اولین آن در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اتفاق افتاد. مناظرههایی که با عنوان «آزادی، هرج و مرج، زورمداری» به صورت ضبط شده تهیه و پخش میشد و در آن گفتمان انقلاب اسلامی در برابر اندیشههای دیگر به بحث گذاشته میشد. این برنامه با حضور اساتیدی مانند آیتالله بهشتی و آیتالله مصباح در یک سو و چهرههای حزب توده و چپاندیش مانند احسان طبری و نورالدین کیانوری در سوی دیگر مورد توجه قرار گرفت.
بعد از آن به مدت طولانی مناظره از صفحۀ تلویزیون حذف شد و تنها به فضای دانشجویی و ژورنالیستی محدود شد تا این که در سال ۸۸ و در خلال انتخابات ریاست جمهوری، تلویزیون یک بازگشت موفق در تنویر افکار مردم را تجربه کرد. تجربۀ اتفاقات آن سال، مدیران تلویزیون را در لزوم زنده نگه داشتن تقابل اندیشهها و تصویر بیپرده از جریانات سیاسی، مردد کرد. تصمیمی که اگرچه به ظاهر مردم را از محدودۀ التهابات خارج کرد، اما همواره آنها را برای آگاهی از چیزهایی که معمولاً به نمایش درنمیآید و مسکوت باقی میمانند، تشنه نگه داشت.
اوجگیری تنشهای سیاسی و اجتماعی در سالهای ۹۶ و ۹۸ این سکوت را نشکست و تلویزیون در تصویر ایرانی که «گفتگوی واقعی» میخواهد طفره رفت و به گفتگوهای جعلی درون حزبی و بیخطر پرداخت و گفتگوهای میان حزبی و پرتنش را کمرنگ و موسمی ساخت.
این روند در ۱۴۰۱ و ناآرامیهای پس از اعتراض به گشت ارشاد متوقف شد. جایی که برنامۀ «شیوه» از شبکۀ ۴ سیما هر شب به مسائل روز ایران پرداخت و تبدیل به یکی از مهمترین برنامههای مناظرهای پس از انقلاب شد.
یک شیوۀ آیینهای
بارزترین ویژگی برنامۀ «شیوه» این است که دربارۀ اکنون ایران است. توجه به اینکه «اکنون» نیاز مخاطب است و باید شجاعانه از هر آن چیزی که حالا در ذهن مخاطب میجوشد، در خیابان جریان دارد و در خانهها مورد بحث است حرف زد.
ولی «شیوه» از وجه دیگری با اکنون مماس است؛ آن هم باور به این که مسئلۀ امروز ایران را معطوف به پاسخ به «چرا»ها ندانسته و غالباً به «چگونه» میپردازد. «او» معتقد است: حقیقت یک چیز است و مانند اول انقلاب به این احتیاج نداریم که میان اسلامگرایان و چپگرایان به مناظره بنشینیم، بلکه نیاز داریم شیوۀ رسیدن به حقیقت را واکاوی کنیم. از این منظر است که سعی میکند تا «بحران گفتگو» را با توجه به متدهای اندیشهای پر کند.
در واقع «شیوه» یک مواجهۀ خاص یک برنامۀ تلویزیونی با مردمی است که هم قائل به تفاوتهایی میان خود هستند و هم امیدوارانه برای همافزایی و همگرایی در تلاشند. از سوی دیگر این تفاوتها قرار نیست ارزشگذاری شوند. «شیوه» مانند یک آیینه سعی میکند تمام خلل و زوایای جامعۀ ایرانی را در قالب تفاوت گفتمانها به تصویر بکشد و از قضاوت دربارۀ هر کدام از آنها دوری کند. این رویکرد برنامه، هرچه بیشتر تلویزیون را به شمایل یک رسانۀ قدرتمند و دانا بدل میکند.
رسانۀ کنشمند آغاز میکند
فارغ از طرح مسائل جدید با توجه به نیاز مخاطب در برنامه و شیوۀ گفتوگو دربارۀ آنها، نوع مهمانهای مناظره و دعوت از چهرههای نامدار کمتر دیدهشده در تلویزیون، از دیگر نقاط قوت این برنامه است. سیاستی که اگر مستمر بود نه تنها میتوانست تلویزیون را از انسداد گفتوگو و بحران مخاطب خارج کند بلکه میتوانست جایگاه خود را در نقشی کنشمند و فعال در عرصۀ رسانه حفظ کند.
دکتر احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب که در پی جریانات سال ۸۸ به شش سال زندان محکوم شده بود، بعد از دعوت به برنامۀ «شیوه» با موضوع «مسئلۀ استقلال» در کانال تلگرامی خودش نوشت: «میدانستم که حضورم در صداوسیما واکنشهای منفی به دنبال خواهد داشت، اما با خود اندیشیدم: من همیشه بر گفتوگوی آزاد به عنوان راهی برای عبور از بدفهمیها و کژاندیشیها تأکید داشتهام. حال از طرف یک رسانه که با عملکرد آن مخالفم برای گفتوگو در برنامهای زنده دعوت شدهام. با چه منطقی آن را رد کنم؟»
این رویکرد برنامۀ «شیوه» توپ را در زمین منتقدان تلویزیون انداخت و انتظار عمل بعدی را به آنان معطوف کرد. حضور چهرههای دیگر منتقد وضع موجود روی صندلی برنامۀ شیوه، رفتهرفته اتهام تکصدایی و سانسور در تلویزیون را کمرنگ کرد. چهرههایی مانند سعید شریعتی، محمد قوچانی، ابراهیم فیاض، معصومه ابتکار و محمد فاضلی که بلندگوی قشری از جامعۀ ایران در بحران سال ۱۴۰۱ بودند که در مهمترین رسانۀ ملی ایران به آنها فرصتی استثنایی برای بازیابی جایگاه گفتوگوی علوم انسانی داده شد.
از سوی دیگر، حضور مجری بیطرف و متین برنامه این امکان را برای منتقدین ایجاد میکرد تا به سطح بالایی از بحث در تناظر با مخالف خود برسند. ورود در صورت ضرورت، عدم تلاش برای قطع صحبتهای خارج مدار و منحرف نکردن بحث به سناریوهای از پیش تعیین شده از جمله تناسب صحیح مجری با فضای گفتگو در «شیوه» بود.
اگر این برنامه را به یک خارجی که جامعۀ ایران را به خوبی نمیشناسد نشان دهیم، احتمالاً اولین مفهومی که در ذهنش شکل میگیرد آزادی بیان و عقیده است. حال فارغ از این که چقدر در ایران میشود از تفاوت نگرشها سخن گفت، توجه به این که یک برنامۀ تلویزیونی بتواند این گزاره را در ذهن مخاطب بکارد قطعاً یک پیروزی رسانهای مهم است.
کمخرج و مهجور
«شیوه» در فرم اگر چه بسیار ساده و کم زرق و برق است، اما در خدمت محتوا عمل میکند. سه صندلی که به روش معمول برنامههای مناظرهمحور، در مصداق سهگانۀ تز، آنتیتز و سنتز عمل میکنند، دوربینی که به ضرورت پن میکند و بههنگام، عکسالعملهای مخالف را شکار میکند، و طراحی صحنهای که با رنگها و خطوط منحنیاش به آرامش دعوت میکند. در برنامه، هیچ میان برنامهای نداریم و حتی تیتراژ هم خبر از شروعی کمخرج و بیتکلف میدهد.
این اندازه غیبت تکنیک را، با این که میتوان در راستای فربه بودن محتوا و لزوم توجه مخاطب به اصل گفتوگو دانست، اما از وجه دیگر نیز، نمایش تولیدی شتابزده است که به سرعت روی آنتن رفته و نه تنها هیچ آمادگی برای بالا بردن کیفیت آن وجود نداشته، که عزمی برای سرمایهگذاری و ارتقای فنی آن دیده نمیشود. امید است در آینده مدیران سیما قدر برگهای برندۀ خود را بیشتر بدانند و آنها را به یک برند همیشگی و پر قدرت رسانۀ ملی وسعت دهند.