سواد رسانهای چیست؟ شاید پاسخ به این پرسش و درک این مفهوم فراتر از شکستن این دو واژه و معنای لغوی آن باشد. دو واژهای که ترکیبش نوعی تکنیک عملی و مهارتی ویژه در دنیای امروز محسوب میشود. سواد رسانهای یا Media Literacy که از مهمترین آموزشهای عصر حاضر در جهان تلقی میشود، سوادی است که به فرد این امکان را میدهد تا تحلیل مناسبی از مطالب منتشر شده در انواع شبکههای رسانهای داشته باشد و به سادگی درگیر احساسات نشود.
صاحبنظران این حوزه، بررسی اصول و مبانی نظری «سواد رسانهای» و آموزش آن در یک سیستم آموزشی مناسب را مهمترین گام در کسب آگاهی مخاطب میدانند و معتقدند آموزش مقدم بر هر چیز دیگری در این فضا محسوب میشود.
از آنجایی که «رسانه»، این واژۀ پنج حرفی، این قدرت را دارد که در کوتاهترین زمان ممکن و با بالاترین کیفیت، اخبار و مطالبی را حتی با تحریف و شایعه منتشر کند و موجب سوگیریهای غلط کاربر شود پس باید برای برخورد صحیح با این فضا کسب آگاهی کرد و روی این تیغ دولبه به آرامی پا گذاشت.
ما در خصوص سواد رسانهای و مدیریت دستگاه دیپلماسی رسانهای به سراغ «محمد اخگری» نویسنده، مترجم، پژوهشگر و استاد دانشگاه که مدتی سمت معاون سازمان صدا و سیما در معاونت برونمرزی صدا و سیما و ریاست شبکۀ تلویزیونی «پرس تیوی» را بر عهده داشته است رفتهایم.
این پژوهشگر که بیشتر با تألیف و ترجمههایش شناخته میشود در بحث سواد رسانهای مدام به اصطلاح توانش رسانهای، کنش رسانهای، مدیریت هویت، احساسات و ارتباطات که کتابی هم در اینباره و با عنوان «تعلیم و تربیت رسانهای» تألیف و ترجمه کرده است اشاره دارد.
در این خصوص مجلۀ اکنون با «محمد اخگری» گفتوگویی را ترتیب داده که در ادامه میخوانید.
میدانیم که «سواد رسانه» نیز جزو دروس مهم دانشگاهی و دبیرستانی است، با این حال در عرصۀ عمومی درکی درست و شفاف از کارکرد رسانه وجود ندارد. از نگاه شما برای درک، دریافت و بهرۀ صحیح از آن، چه راهحلها و راهکارهایی وجود دارد؟
زیست جهان امروز بشر با رسانه عجین شده است. در واقع انسان امروز را بدون رسانه نمیتوان تصور کرد. در این فضایی که مملو از رسانه است و تمام زندگی بشر با رسانه اتفاق میافتد اگر این رسانه را عام بدانیم (به معنی ارتباط و تمام کنشهایی که بر بستر اینترنت انجام میشود) میتوانیم بگوییم که هویت بشر، اجتماعی شدن، تفکر، زیست اجتماعی و جامعهپذیری بر مبنای رسانه شکل میگیرد. در حقیقت بشر امروز از طریق رسانه میتواند الگویابی و سرمشقگیری کند، به ارتباطات خودش شکل دهد، سرگرم شده و کسب دانش کند. بنابراین زندگی امروز انسان بدون رسانه قابل تصور و امکانپذیر نیست.
در چنین فضایی بدیهی است که شناخت ذات رسانه و معاشرت در آن اهمیت فراوانی پیدا میکند. معاشرت و بهرهگرفتن از رسانه یکی از ظرفیتهای وجودی انسان است. انسان اساساً موجودی اجتماعی آفریده شده و رسانه ظرفیتهای جدیدی را مخصوصا با استفاده از فضای مجازی برای این زیست اجتماعی بشر فارغ از زمان و مکان، در لحظه و به صورت چندسویه و تعاملی فراهم میکند. در این فضا و زیستجهان جدید، ما نیازمند درک و شناخت همۀ ظرفیتهای رسانه، از قدرت و مزایا گرفته تا ضعف و معایب آن و فرصتهایی که میتواند برای زندگی اجتماعی ما ایجاد کند، هستیم.
برای کسب این آگاهی «توانش رسانهای» اهمیت فراوانی پیدا میکند. توانش رسانهای به نوعی همان «سواد رسانهای» است که هر فرد در هر کجای این کرۀ خاکی نیازمند بهرهمندی از آن است.
شما دربارۀ «توانش رسانهای» صحبت کردید، منظورتان از این عبارت چیست؟
برخی از دانشمندان و نظریهپردازان حوزۀ تعلیم و تربیت رسانهای، این نوع تربیت را بر مبنای «توانش رسانهای» بنا مینهند و معتقدند بر مبنای توانش رسانهای تعلیم و تربیت میتواند شکل بگیرد. افرادی مانند «دیتر باک» در آلمان این اصطلاح را به کار میگیرند. اصطلاحی که بر گرفته از «کنش ارتباطی» هابرماس است. «کنش ارتباطی» که بر مبنای «توانش ارتباطی» است و «توانش ارتباطی» به گونهای از همان واژۀ «توانش زبانی» بهرهمند میشود که «نوآم چامسکی» در نظریۀ زبانشناسی خودش از آن صحبت میکند؛ به این معنا که انسان در ذات و مغز خودش فرایندی را داراست که بر پایۀ آن میتواند با تعداد اندکی واج، تکواژ و واژه بسازد و بر مبنای آن با دیگران ارتباط برقرار کند و سخن بگوید. در حقیقت طبع اجتماعی انسان همان توان برقراری ارتباطی او را نشان میدهد. این توانش ارتباطی انسان بر بستر رسانه به اینمعنا تبیین میشود که انسان بتواند بر مبنای همین توانش به قابلیتی دست پیدا کند که فیالبداهه و به سرعت با رسانه ارتباط برقرار کند و محتواهای درست را از نادرست تشخیص دهد تا هویت و ارتباطات خودش را مدیریت کند.
همۀ اینها لازمۀ حضور در این فضای جدید به صورت فعالانه و اثرگذار است. این توانش رسانهای قوهای است که در فرد وجود دارد و باید آموخته شود. در حقیقت همانگونه که زبان فرا گرفته میشود باید ارتباط و توانش رسانهای را هم به دست بیاوریم. البته این بین مباحث مهم دیگری مانند مدیریت احساسات، مدیریت هویت، مدیریت ارتباطات و قابلیت تشخیص محتواهای درست از نادرست هم مطرح میشود.
مدیریت هویت، احساسات، ارتباطات در فضای رسانهای «جدید» چگونه شکل میگیرد؟
همانگونه که اشاره کردم، یکی از ویژگیهای رسانههای «جدید»، تعاملی بودن یا دوسویگی است. این رسانهها سرویسها و خدماتی را ارائه میدهند که کاملاً در اختیار کاربر است. به این شکل که کاربر میتواند در آنجا صفحهای شخصی باز کرده و مشخصات خودش را عنوان کند. طبیعتاً با بررسی مطالب و دادههایی که کاربران در صفحۀ شخصی خودشان منتشر میکنند میتوان با سلیقه، شخصیت و دوستانی که با آنها در ارتباط هستند آشنا شد. همۀ این امکانات فرصتی برای یک کاربر محسوب میشود که بر مبنای حضورش در فضای رسانههای مجازی، این فضای جدید را تجربه کرده و خودش را نشان دهد.
برای اینکه فرد بیشتر دیده شود و بتواند دنبالکنندگان بیشتری داشته باشد طبیعی است که کمکم دست به تولید محتوا میزند و خواهان مخاطبان بیشتری میشود؛ بنابراین وارد اتفاقی میشود که خودش را بروز دهد و با این پسندها هویت جدیدی را برای خودش در فضای مجازی رقم بزند. دقیقاً اینجاست که خودشگفتی در فضای رسانهای رخ میدهد. در واقع یکجور رفت و آمد و اعتیاد که در بستر وب میگذرد.
درست است که هر کاربر به صورت آزادانه و براساس دادهها و اطلاعات شخصی در فضای مجازی حرکت میکند اما اگر این امر آگاهانه و از روی دانش اتفاق نیافتد، ممکن است آسیبهایی مانند اعتیاد اینترنتی و آزارهای سایبری را برای او به همراه داشته باشد. به همین سبب اگر کاربر دارای سواد رسانهای باشد در گام نخست هویت خودش را مدیریت و در بروز آن به دقت رفتار میکند. در گام دوم توانایی ساماندهی ارتباطاتش با افراد مختلف را در دست میگیرد و در آخر بر مبنای موج احساسی ابراز عقیده و سخن نمیکند چرا که به خوبی میداند در وب هیچچیزی گم نمیشود و دادهها برای همیشه باقی خواهند ماند.
در کشور ما، در عرصۀ آموزش چه دروسی ارائه میشود و چه مواردی باید مدنظر باشد؟
مدتی است در کشور ما موضوع «سواد رسانهای» مطرح شده و در مدارس و دانشگاهها درسی به این مسئله اختصاص یافته است امّا متاسفانه آنچه آموزش داده میشود متناسب با نیازهای جامعه پیش نمیرود. طبیعتاً گاهی در فضای مجازی با مسائلی روبرو میشویم که در حقیقت، وجود خارجی ندارند پس ممکن است این اطلاعات و دادههای موجود به لحاظ ذهنی و روانی امنیت ما و جامعه را تحت تأثیر قرار داده و آسیبهای فراوانی را به همراه داشته باشند. همین موضوعات اهمیت شناخت این فضا را دوچندان میکنند بنابراین همۀ ما در هر سنی برای استفادۀ صحیح از رسانه و زیست در این جهان باید آماده باشیم.
در گذشته اگر ما درس «دانش اجتماعی» داشتیم، امروزه درس «سواد رسانهای» را داریم که البته من نام بهتری را برای آن برگزیدهام و میگویم «تعلیم و تربیت رسانهای». این تعلیم و تربیت هم برای والدین مهم است هم برای آموزگاران و دانشآموزان. همانگونه که اجتماعی شدن انسان از بدو تولد در جامعه و خانواده رخ میدهد، شناخت رسانه هم از همان ابتدا در خانواده برای کودک اتفاق میافتد. پس این مسئله که رسانه چگونه باید در اختیار فرزند ما قرار گیرد، موضوعی است که قبل از اینکه کودک بخواهد با آن ارتباط برقرار کند، به شناخت صحیح والدین او با کارکرد درست از این بستر بستگی دارد. همانطور که کودک زبان را از والدین فرا میگیرد نحوۀ استفاده از رسانه هم بهطور ناخودآگاه به او منتقل میشود.
در عصر حاضر با توجه به تغییر جهان، نسل امروز که از آنها به عنوان نسل بومیان دیجیتال نام برده میشود در ابعاد شناختی، کنشی، اخلاقی و… تعلیم و تربیتشان اهمیت فراوانی دارد. شما در صحبتهایتان به این موضوع و «تعلیم و تربیت رسانهای» اشاره کردید. منظورتان از این عبارت چیست؟
«تعلیم و تربیت رسانهای» موضوعی است که چندین دهه از طرح آن در مراکز علمی و دانشگاهی میگذرد و برخی از صاحبنظران آلمانی نظریاتی را دربارۀ آن مطرح کردهاند. من در حال حاضر مشغول ترجمۀ کتابی دانشگاهی در این حوزه هستم. میتوان گفت تعلیم و تربیت رسانهای ابعاد مختلفی را از منظر شناختی، زیباییشناسی، اخلاقی، کنشی، مصرف، ساخت و تولید رسانهای در برمیگیرد، بنابراین موضوعی میانرشتهای است که هم نظریههای تربیت را مورد استفاده قرار میدهد هم نظریههای رسانه را.
در مقدمۀ کتاب کاربردی که امسال با همین عنوان منتشر کردم، به این موضوع پرداخته شده است. این کتاب در فصول مختلف مانند «من اینترنتی»، «منیّت اینترنتی» و «جهان حبابها»، سعی دارد به زبان ساده و کاربردی تعلیم و تربیت رسانهای را توضیح دهد. تعلیم و تربیت رسانهای صرفاً مخصوص کودکان و نوجوانان نیست، باید گفت مهمترین بخش آن برای والدین و آموزگاران است بنابراین نخستین گامهای تربیت رسانهای از خانه و مدرسه آغاز میشود.
آیا فضای مجازی برای بشر امروز فضایی تهدیدآمیز محسوب میشود؟
امروزه چه بخواهیم چه نخواهیم بخش مهمی از تعلیم، تربیت و آموزش بر مبنای رسانه و از طریق آن شکل میگیرد. در دوران کرونا همۀ جهان از فضای مجازی استفاده میکردند. این قضیه در همین ایام به دلیل آلودگی هوا مجدد تکرار شد. فرزندان ما به راحتی و با استفاده از امکانات این فضا میتوانند از دور تحت آموزش قرار بگیرند. باید بدانیم فضای مجازی برای ما فرصتی کم دردسر و پربازده محسوب میشود نه یک تهدید. به شرط آنکه دانشآموزان، دانشجوها و اساتید ما قواعد استفاده از این فضا را به درستی بدانند. در روزهای ابتدایی کرونا ما نمیدانستم نحوۀ ارائۀ درس در کلاسهای مجازی چگونه است اما رفته رفته با این بستر آشنا شدیم.
بنابراین باید پذیرفت که رسانه همۀ ساحتهای زندگی ما را مخصوصا در بخش تعلیم و تربیت دربرمیگیرد. پس ما برای ورود به چنین فضایی باید آموزش ببینیم. آموزشی که متاسفانه در کشور ما اندک است. به یاد میآورم زمانی که کتابی را با عنوان «تعلیم و تربیت رسانهای» تالیف و ترجمه میکردم با چندین منبع برخورد داشتم، آنجا بود که متوجه شدم در بسیاری از مدارس آلمان به صورت کارگاهی و عملی نحوۀ استفادۀ صحیح از پلتفرمهای گوناگون مانند: (گوگل، ویکیپدیا، فیسبوک، اینستاگرام و…) آموزش داده میشود. جالب است که این دورهها در مدارس برای والدین هم برگزار میشود تا بدانند چگونه در فضای جدید با فرزندانشان گام بردارند. اگر به این شکل به موضوع نگاه کنیم متوجه میشویم ما در تمام سنین همواره نیاز به آموزش رسانهای داریم که دائما در حال تحول و پیشرفتهای جدیدی است.