.
اسپاتیفای! دست از تلاش برای تبدیل شدن به یک شبکۀ اجتماعی بردار!
این سرویس پخش موسیقی، بهتازگی قابلیت کامنت گذاشتن زیر پادکستها را اضافه کرده است؛ اما چه کسی قرار است از آن استفاده کند؟
این تصمیم اسپاتیفای نباید کسی را شگفتزده کند؛ چرا که سالهاست اپلیکیشنها، ویژگیها و قابلیتهای محبوب یکدیگر را کپی میکنند. زمانی، هر کدام از اپلیکیشنها وظیفهای خاص داشتند اما امروزه میخواهند همۀ کارها را با هم انجام دهند. شما میتوانید در یوتوب استوری بگذارید، در اینستاگرام از ابزارهای جستوجوی هوش مصنوعی استفاده کنید و در تیکتاک لباس بخرید. از این پس هم میتوانید از خواندن نظرات افراد ناشناس در مورد پادکستهای مورد علاقهاتان در اسپاتیفای لذت ببرید.
در سال ۲۰۲۰، اسپاتیفای شروع به بازی کردن با ابزارهای شبکههای اجتماعی کرد؛ مثل قابلیت استوریمانند برای هنرمندان و پلیلیستهای اشتراکی که برای کاربران اضافه کرد. سال بعد، به سازندگان امکانی داد تا به پادکستهایشان، پرسش و پاسخهای تعاملی و نظرسنجی بیفزایند و گزینهای برای انتخاب برخی پاسخها جهت نمایش عمومی فراهم کرد.
لازمۀ قابلیت جدید بخش نظرات اسپاتیفای این است که ناشران پادکست، تکتک نظرهای ارسالشده را بررسی کرده و آنهایی را که میخواهند عمومی کنند، انتخاب کنند. بااینحال، اسپاتیفای قصد دارد در نهایت گزینهای اضافه کند تا، به صورت پیشفرض، تمام نظرات، عمومی باشند (و احتمال افزودن این قابلیت به آهنگها را نیز رد نمیکند)؛ به شرط اینکه با دستورالعملهای محتوایی مطابقت داشته باشند. (اما مشخص نکرده که دستورالعملهای محتواییاش چیست.)
این موضوع نشان میدهد که اسپاتیفای میخواهد بیشتر شبیه یوتوب (YouTube) شود؛ ازآنجاکه یوتوب هم از اوایل دهۀ ۲۰۰۰ اجازه داده حجم عظیمی از نظرات، بدون نظارت پای هر ویدیو قرار بگیرند.
البته، نظرات یوتوب به دلیل داشتن محتوای خطرناک و ناامن بدنام هستند. تقریباً دو دهه است که این پلتفرم تلاش کرده تا بازخورد کاربرانش را که در بسیاری از موارد به زورگویی و قلدری مجازی ناشناس منجر شده است، کنترل کند. (نظرات زیر ویدیوی «Friday» از ربکا بلک فقط یک نمونه از آزار آنلاین بیحدومرز است.) بسیاری از نظردهندگان یوتوب نیز رفتارهای فاسد و سودجویانهای از خود نشان دادهاند؛ برای مثال، در سال ۲۰۱۹، یوتوب نظرات ویدیوهایی را که کودکان در آن حضور داشتند موقتاً غیرفعال کرد تا معضل آشکار پدوفیلیا را در این پلتفرم کاهش دهد.
با توجه به اینکه برنامههای مفسران سیاسی آمریکایی، بخش عمدهای از نمودارهای جهانی اسپاتیفای را تشکیل میدهد – بن شاپیرو (Ben Shapiro)، کندیس اوونز (Candace Owens)، ازرا کلاین (Ezra Klein)، جان استوارت (Jon Stewart) و تاکر کارلسون (Tucker Carlson) میزبان برخی از پرشنوندهترین این برنامهها هستند – بخش نظرات این پلتفرم ممکن است بهسادگی به مجرای دیگری برای تخلیۀ خشم تبدیل شود.
اسپاتیفای از این خطرها آگاه است. در سال ۲۰۲۰، جو روگان (Joe Rogan) – که پادکستش، تجربۀ جو روگان (The Joe Rogan Experience)، رتبۀ اول نمودارهای پلتفرم را دارد – از اسپاتیفای خواست تا امکان نظردهی روی هر قسمت از پادکستش را فعال کند. اما اسپاتیفای، این درخواست را رد کرد و بخشی از دلیل را احتمال سوءاستفادۀ نظردهندگان از این قابلیت عنوان کرد.
برنامهسازهایی که نظرات را فعال میکنند، مسئولیت بررسی تکتک آنها را هم بر عهده خواهند داشت. یک سخنگوی اسپاتیفای به مجلۀ وایرد (WIRED) گفت: «ماهیت این بهروزرسانی این است که توسط سازندگان کنترل میشود.» و افزود که: «همواره شنیدهایم که تولیدکنندگان دوست دارند همهچیز در کنترل خودشان باشد.»
اما این سازوکار ممکن است برخی سازندگان را از فعالسازی این قابلیت منصرف کند. یک سخنگوی دیلیوایر (Daily Wire)، رسانۀ محافظهکاری که برنامۀ بن شاپیرو (دهمین پادکست محبوب اسپاتیفای) را تهیه میکند، به وایرد گفت که قصد ندارد نظرات را در اسپاتیفای عمومی کند.
سخنگوی دیلی وایر میگوید: «ما عاشق بحثهای پرشور در کامنتها هستیم اما مدیریت حجم قابل پیشبینی نظرات احتمالاً غیرممکن است.» به گفتۀ او، کانال یوتوب بن شاپیرو، روزانه ۳۷۰۰ نظر دریافت میکند. «با فرض اینکه بررسی هر نظر [در اسپاتیفای] حدود ۳۰ ثانیه زمان ببرد، بررسی تمام آنها ۳۰ ساعت در روز زمان خواهد برد؛ یعنی بیش از سه موقعیت شغلی تماموقت. در مخیلهام نمیگنجد که چه کسی چنین بار سنگینی را بر عهده خواهد گرفت.»
این مانع تا حدی به این پرسش پاسخ میدهد که چرا بسیاری از پادکستهای برتر پلتفرم هنوز کامنتی ندارند. یکی از قسمتهای متأخر برنامۀ تجربۀ جو روگان (برنامهای با حدود ۱۴/۵ میلیون دنبالکننده) که بخش کامنتهایش نزدیک به یک هفته در دسترس عموم بوده، تنها ۲۸ نظر عمومی دارد. برخی شنوندگان از این بهروزرسانی استقبال کردهاند. یکی از کاربران نوشته است: «من منتظر نظرات اسپاتیفای بودم.» برخی هم نسبت به اضافه شدن قابلیت مباحثۀ جمعی ابراز نگرانی کردهاند. کاربری دیگر نوشته است: «وایسید ببینم. میتونیم نظر بدیم؟ وای نه!»
ظرفیت تحمل منفیبافیها در میان سازندگانی که تصمیم به بررسی و انتشار نظرات میگیرند متفاوت خواهد بود. بااینکه شاید برخی نخواهند بازخوردهای ناخوشایند را عمومی کنند، برخی دیگر ممکن است قرار دادن نقد در دید عموم را ارزشمند بشمارند. درواقع، نفرتپراکنی به پیشرفت برخی از یوتوبرهای برجسته کمک کرده است؛ تعدادی از سازندگان برجستۀ پلتفرم از وفور نظرات منفی نفع مالی بردهاند.
اسپاتیفای قصد دارد تا حدودی بر رعایت دستورالعملهای محتوایی خود نظارت کند اما تصریح کرده که عمدۀ وظیفۀ نظارت را به تولیدکنندگان محتوا واگذار میکند. سخنگوی دیلیوایر میگوید: «معیار ما برای آنچه که بحثبرانگیز یا مشکلساز تلقی میکنیم احتمالاً با معیار یک پادکست غیرسیاسی و میانهرو تفاوت زیادی دارد.»
به نظر میرسد که اسپاتیفای با احتیاط وارد دنیای شبکههای اجتماعی شده است؛ شاید به این منظور که از اشتباهات یک پروژۀ مشابه، یعنی iTunes Ping، اجتناب کند؛ پروژهای که شرکت اپل در سال ۲۰۱۰ راهاندازی کرد. این شبکۀ اجتماعی متمرکز بر موسیقی بلافاصله پر از هرزنامه شد و تنها دو سال پس از راهاندازی متوقف شد. (و با وجود اینکه اکنون Apple Podcasts امکان رتبهبندی و نقد برنامهها را به کاربران میدهد، هیچ بخش عمومیای برای نظرات وجود ندارد.)
فضاهای غیراجتماعی در اینترنت بیش از پیش کمیاب شدهاند. درحالیکه آگاهی از معایب شبکههای اجتماعی افزایش یافته، شرکتهای فناوری بیشتر و بیشتر کاربران را مجبور میکنند که در زمان آنلاین بودن، نظرات عمومی افراد ناشناس را ببینند. گویا در تلاش بیپایان اپلیکیشنها برای جلب توجه ما، خلاقیت و نوآوری از مد افتاده و گزینش ایدههای ازپیشموجود به یک رویۀ استاندارد تبدیل شده است.
با توجه به قابلیت بسیار محبوب Wrapped، اسپاتیفای نشان داده که میتواند ویژگیهای موفق و منحصربهفردی ایجاد کند که نیمهاجتماعی باشد، بدون اینکه هرجومرج احتمالی نظرات را وارد آن کند. [اسپاتیفای رَپد (Spotify Wrapped)، به کاربران اجازه میدهد مجموعهای از دادههای مربوط به فعالیت خود در این پلتفرم در سال گذشته را مشاهده کنند و از آنها دعوت میکند تا آن را در رسانههای اجتماعی به اشتراک بگذارند.] گوش دادن به موسیقی و پادکست در اسپاتیفای معمولاً یک تجربۀ انفرادی است که آن هم کمکم دارد محو میشود. چرا باید این تجربۀ خوب را خراب کرد تا هر چه بیشتر شبیه سایر اپلیکیشنها شد؟