سواد رسانهای (Media Literacy) چیست؟ شاید پاسخ به این پرسش و درک این مفهوم، فراتر از شکستن این دو واژه و معنای لغوی آن باشد. دو واژهای که ترکیبشان، نوعی تکنیک عملی و مهارتی ویژه در دنیای امروز به حساب میآید. سواد رسانهای که از مهمترین آموزشهای عصر حاضر در جهان تلقی میشود، سوادی است که به فرد امکان میدهد تا تحلیل مناسبی از مطالب منتشرشده در انواع شبکههای رسانهای داشته باشد و بهسادگی درگیر احساسات نشود. صاحبنظران این حوزه، بررسی اصول و مبانی نظری سواد رسانهای و آموزش آن در یک سیستم آموزشی مناسب را مهمترین گام در کسب آگاهی مخاطب میدانند و معتقدند آموزش، بر هر چیز دیگری در این فضا مقدم است.
ازآنجاییکه «رسانه»، این واژۀ پنج حرفی، قدرت دارد که در کوتاهترین زمان و با بالاترین کیفیت ممکن، اخبار و مطالبی را، حتی با شایعه و تحریف، منتشر کند و موجب سوگیریهای غلط کاربران شود، پس برای برخورد صحیح با این فضا باید آگاه شد و روی این تیغ دولبه، بهآرامی پا گذاشت. درخصوص سواد رسانهای سراغ رامتین شهبازی، نویسنده، مترجم، منتقد و استاد دانشگاه رفتهایم. این منتقد و پژوهشگر که بیشتر با تألیف و ترجمههایش شناخته میشود و کتابهای «جستاری در جامعهشناسی فیلم»، «نشانهشناسی فرهنگ تئاتر» و «ادبیات پهلوی» را به رشتۀ تحریر درآورده، با مجلۀ «اکنون» گفتوگویی داشته، که در ادامه میخوانید.
-
میدانیم که «سواد رسانه» جزو دروس مهم دانشگاهی و دبیرستانی است؛ بااینحال، در عرصۀ عمومی درک درست و شفافی از کارکرد رسانه وجود ندارد. از نگاه شما، برای درک، دریافت و بهرۀ صحیح از آن، چه راهحلها و راهکارهایی وجود دارد؟
در ایران، ما همچنان درک درستی از رسانه نداریم. ابتدا باید تکلیف خودمان را با این واژه مشخص کنیم؛ که رسانه چه معنایی دارد. به یاد دارم در جلسهای بودم و بحث سینما پیش آمد. من گفتم «سینما، رسانه است». چندین نفری که در آن جمع حضور داشتند گفتند «سینما که رسانه نیست؛ چرا برایش از عنوان «رسانه» استفاده میکنید؟». از نگاه من، ابتدا باید تکلیف ما با این تعاریف مشخص شود. فضاهایی که تعریف درستی از این موضوعات به ما میدهند، آکادمیها هستند. آکادمیها باید تعاریف را دستهبندی کنند و در اختیار عموم قرار دهند. متأسفانه ارتباط جامعۀ ما با دانشگاه قطع است؛ بنابراین، اگر یک فرد عامی در خیابان، تعریفی از رسانه داشته باشد، آن را بهجای تعاریف علمی میپذیرد. این برداشتها اشتباه است. ما باید بر پایۀ استانداردهای بینالمللی پیش برویم که همان استانداردهای آکادمیک است. ابتدا باید ببینیم رسانه به چه چیزهایی گفته میشود. بسیاری از مردم ما، کاربران توئیتر، اینستاگرام و… هستند؛ اما نمیدانند با استفادۀ این برنامهها، در حال استفاده از رسانه هستند. وقتی نمیدانیم، دچار اعوجاج در تعاریف میشویم.
-
مدیریت هویت، احساسات و ارتباطات، در فضای رسانههای جدید چگونه شکل میگیرد؟ گویی کاربر در فضایی رها میشود که ممکن است احساس تکثر، بیمکانی و فرازمانی داشته باشد.
اصولاً بهدلیل عدم کنترل و نبود فیلتر – منظورم سانسور نیست؛ بحثِ فیلتر علمی است – در فضاهای رسانهای مانند اینستاگرام، مدیریت این فضاها دست اشخاص و عموم میافتد. در این بین، دربرابر موضوعات متفاوت، احساسات است که بهجای عقلانیت، فرد را کنترل میکند. برای مثال، ممکن است من امروز از روی احساسات مطلبی بنویسم و فردا از گفتۀ خودم پشیمان شوم؛ آنوقت مورد پرسش واقع میشوم که چرا چنین نگاهی داشتم؟ و در جواب مجبورم بگویم که احساساتی شدم یا از روی عصبانیت این حرف را زدم. این ماجراها موجب میشود افرادی که در فضای مجازی مخاطبین بیشتری دارند، واکنشهای احساسی خودشان را (از فرد) به جامعه تسری دهند. البته فکر میکنم دراینخصوص بهتر است اهالی رسانه پاسخگو باشند؛ درحقیقت، من فقط بلندبلند افکارم را با شما میگویم.
-
اساساً فکر میکنید فضای مجازی، برای بشر امروز تهدید محسوب میشود یا فرصت؟
بستگی دارد از چه زاویهای به آن نگاه کنید. از یک جهت میتواند مثبت باشد و از جهت دیگر منفی. برای مثال، این قضیه برای گسترش کسبوکارها مفید است؛ یا در برگزاری جشنوارههای مجازی که اساتیدی از دانشگاه سوربن هم در آن شرکت میکنند، تأثیرگذار است. اگر قرار بود آن افراد به ایران بیایند، میدانید که چه هزینهای برای دعوتکننده و خود آن فرد داشت. حالا افراد میتوانند از این طریق، بهشکل آنلاین، در اقصینقاط جهان با یکدیگر ارتباط برقرار کنند؛ اما مشکل اینجاست که ما با تکثر این تریبونها مواجه هستیم. پس همان اندازه که سودمند است، میتواند ضررهایی هم داشته باشد.
-
سواد یا توانش رسانهای چه میزان در کشور ما رعایت میشود؟ آیا سواد رسانه این امکان را به ما میدهد که بازنمایی درستی از واقعیت داشته باشیم؟
سواد رسانهای امری بسیار مهم و گسترده است که شوربختانه فقط به رشتۀ ارتباطات محدود شده است. دانشآموزان باید از دوران راهنمایی یا دبیرستان، دربارۀ شیوههای کارکرد رسانه و آسیبهایی که ممکن است به شاکلۀ زندگی آنها وارد شود، آموزش ببینند. سواد رسانهای موضوعی انتخابی نیست که هر شخصی بنا به دلخواه خود از آن بهره ببرد؛ این علم باید در سطح عمومی تدریس شود.
-
در یک نسبت کلی، صداوسیما چقدر با رویکردهای معاصر و بهروز رسانهها پیش رفته است و از نگاه شما چه نمرهای کسب میکند؟
ارتباط تلویزیون ما با جامعه خوب نیست. این مسئله خودش کار را خراب میکند؛ چراکه مخاطب ما حاضر نیست تلویزیون را تماشا کند و دنبالکنندۀ آن باشد. همین موضوع موجب میشود حتی اگر این رسانه برنامۀ درخوری هم داشته باشد، بیننده پیگیری نکند. باید نگاه علمیتری به این مسئله وجود داشته باشد و همه از این علم بهره ببرند.
-
جهان اول یا جهان غرب، چقدر درک درستی از سواد رسانه دارد و چه میزان از ما پیشتر است؟
قاطبۀ مردم را نمیدانم؛ چراکه در آن حوزه مطالعۀ اختصاصی نداشتهام. اما چیزی که اهمیت دارد این است که رسانههای کشورهای غربی، از سینما گرفته تا تلویزیون، در راستای مأموریت خودشان کار میکنند. شما هالیوود را درنظر بگیرید، متوجه میشوید که چه تأثیری در جهان دارد. آنها ممکن است فیلمی را در دستور ساخت چهار یا پنج سال بعد قرار بدهند، اما در این مدت، آن را از جهات مختلف بسیار مورد بررسی قرار میدهند که تا جای ممکن تأثیرگذار باشد. برنامههای آنها کاملاً فکرشده و همسو با مواضع سیاسی خودشان ساخته میشود. درمجموع، این موضوع پیچیده است و نیاز به پیمایش دارد؛ که من در این زمینه تحقیقی نداشتهام و بهدرستی نمیدانم.
-
تأثیر فضای مجازی بر نهاد خانواده در جامعۀ امروز چیست؟
قطعاً پاسخ این پرسش در خودش موجود است. تکتک اعضای خانواده بهنوعی با رسانههای امروزی درگیر هستند و قطعاً این تأثیرات از یک خانواده به خانوادهای دیگر متکثر میشود. بنابراین، بر اساس تعریفی که انجام میشود، متوجه میشویم که هرکدام جذب کدام یک از این میدانها میشوند؛ که هم میتواند موضوع خوبی باشد و هم نه.