اعتراف میکنم حرفهای ایوب آقاخانی در سومین قسمت از وادکست مجلۀ اکنون دربارۀ کیفیت پادکستهای فارسی شوکهام کرد. آقاخانی در پاسخ به پرسش سعید هاشمزاده دربارۀ وضعیت پادکست در ایران میگوید: وضعیت پادکست فارسی فاجعه است. و فاجعه از نظر آقاخانی در کجاست؟ نه در محتوا و فرم، نه حتی در تکنیک و نه در سختافزار و نرمافزار که در صدای پادکسترها!!!
پادکست، رسانهای کاملاً شخصی است و طبیعتاً فارغ از همۀ قراردادهای بعضاً عقبماندۀ رسانههای رسمی مثل رادیو، همهچیزش وابسته به سلیقه است؛ سلیقۀ پادکستر و سلیقۀ مخاطبانش. نه در ایران که در همه جای دنیا، مخاطبان پادکست را انتخاب میکنند و میشنوند و این انتخاب محصول مجموعهایست از آنچه که در یک پادکست هست؛ از ایدۀ پادکست بگیر تا موضوع هر اپیزود و شکل اجرا و حتی شخصیت خود پادکستر. اصلاً مفهوم صدای خوب چیست؟ صدای گویندۀ رسمی رادیو مثلاً؟ نه برادر من. پادکست از جهان صلب (و حالا مفلوک) رسانۀ رسمی که همچنان در تلاش مذبوحانه برای زنده ماندن است گذشته است. آقاخانی در حرفهایش به یک پادکست به عنوان نمونه اشاره میکند (اسم نمیبرد اما به گمانم منظورش چنلبی است.) خودش معترف است که این پادکست هم مخاطب بسیار دارد و هم درآمد بسیار. اما از نظر آقاخانی این پادکست اصلاً خوب نیست. چرا؟ چون صدای پادکستر خوب نیست. (در حدی که میگوید صدای گوینده اعصاب او را منهدم میکند.) واقعیت اینجاست که به جرئت میتوان گفت در پادکستها آخرین چیزی که مخاطب به دنبال آن است صدای خوب یا خاص گویندۀ پادکست است. صدای گوینده اگر خوب یا خاص باشد صرفاً به عنوان ارزش افزودۀ پادکست عمل خواهد کرد و نه بیش از این. مضاف بر اینکه عموماً آنچه میتواند مخاطب را به یک پادکست تا بینهایت نزدیک کند تصور تولید پادکست به مثابۀ امری شخصی برای پادکستر است و خوب میدانیم که همۀ آدمها میتوانند پادکستر باشند اما همۀ آدمها خوشصدا نیستند.
به هیچ عنوان پنهان نمیکنم که در طول سالهای بالنسبه طولانی رفاقت و همکاری با ایوب آقاخانی از او نکات نغزی آموختهام. در این سالها به مشی هنریاش انتقاد هم داشتهام و به گوشش رساندهام و رساندهاند. امیدوارم ایوب آقاخانی درک کند که وقتی دربارۀ رسانۀ شخصی پادکست حرف میزنیم، تلاش برای همپوشان کردنش با رسانۀ رسمی رادیو نهتنها کمکی به رشد پادکست نمیکند که به نابودیاش میانجامد.